اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

قدیمی ترین تماشاخانه های تهران| تأسیس تئاتر آناهیتا با شعار مرگ بر دیکتاتوری

تئاتر آناهیتا با همکاری 50 هنرجو و چند کارگردان غروب روز 25 اسفند در میان بهت و تعجب متعصبین چپ و سوء ظن شدید مقامات امنیتی، با نمایش «اتللو» افتتاح شد.

قدیمی ترین تماشاخانه های تهران| تأسیس تئاتر آناهیتا با شعار مرگ بر دیکتاتوری

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، تماشاخانه های تهران از خیلی قدیم ترها و دوران قاجار و پهلوی با فعالیت تئاترهای فرهنگ ـ تئاتر ملی ـ تئاتر فردوسی ـ تئاتر سعدی و ... هنرمندان زیادی را به خود دید تا اینکه پس از انقلاب اسلامی به تماشاخانه های مجموعه تئاتر شهر ، سنگلج و ... رسید.  در رابطه با تاریخچه برخی از این سالن های نمایشی به تفصیل در شماره های قبلی مطالبی را منتشر کردیم.

حال به سال 1337 و تأسیس تماشاخانه آناهیتا در تهران می رسیم.  گزینش نام آناهیتا در گام نخست به مثابه احیای بخشی از تاریخ ایرانیان یعنی ایران باستان بود. تا تأسیس موسسه هنری آناهیتا شمار نام آناهیتا جز میان زرتشتیان و ارامنه به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید. کثرت آمار شناسنامه ها، ثبت نام های افراد و موسسات ایرانی از سال 1337 به بعد، اسناد گویا و مضبط این خدمت در فراگیری نام آناهیتا است. 

9 ماه فرصت تبدیل سینما به تئاتر، 9 ماه فرصت آموزش، فرصت فراهم کردن ترجمه، تهیه اثاث تالار، نمایش، لباس ، دکور، برنامه و ...در ارتباط با مبحث آموزش های هنری متذکر می شود که استوانه مجموع فعالیت های آناهیتا نیز با توجه به شرایط، استوار بر محور درس تخصصی، مهارت از راه آموزش و پرورش روح و خرد و تربیت سلوک و خلق کار دسته جمعی بوده است. 

تعلیم و تعلم صحیح هنری، جز با مایه گذاردن از جان داوطلبانه طرفین، ناممکن است. با توجه به مسئولیت نقش رهبری، این استاد است که پاسخگوی کم و کیف وظیفه خود بایستی باشد. اگر حضور دانشگاه ها، در دو سده اخیر، مسئله ارتقاء دانش عمومی شاگردان را به نحو دروس جنبی، به عهده مدرسین کمکی محول داشته، چیزی از تعهد رهبریت استاد متخصص کاسته نمی شود. در غیر این صورت جز هرج و مرج، و لوث مسئولیت استادی چیزی عاید نخواهد شد.

هنرکده آناهیتا با شناخت این واقعیت، شرط سنی پذیرش دانشجو را زیر 24 سال قرار داد. در ارتباط با مسئله مالی، با توجه به شرایط، هنگام اجراء، خواه در محل تالار تئاتر آناهیتا و خواه در حال گرداندن نمایش در سایر اماکن و شهرهای دور و نزدیک ، اساس رابطه پایاپای با دانش جویان بود. البته با تعهد پرداخت کلیه مخارج، اعم از هزینه های نمایش، سفر، اقامت، خوراک و غیره توسط آناهیتا.

 

ثمرات تلاش های آموزشی ممکن، در شرایط متفاوت و حتی خصمانه غیر متعارف، با تدریس خصوصی ، آشنایی صدها جوان، رسوخ همه جانبه شیوه علمی جدید، در عرصه های مختلف نظری، اجرایی و ادبی هنرهای نمایشی ایران و یاری به تعویض مناسبات مردم و دولت ها با هنر در مقایسه با همین زمانی است (1337) که می خواهد با تأسیس آناهیتا ، هنر نمایش ایران رقم بخورد ـ زمانی که اثری از دست آوردهای هنری امروزین وجود نداشت و هم براساس آمار و اسنادی که به رویت خوانندگان رسید، نامتصور بود.

«کسانی که در ایران با هنر تئاتر سروکار دارند همگی معتقدند که تا به حال هیچ تئاتری در ایران با چنین زمینه درست و محکمی به وجود نیامده است»

اهل نظر با پیدایی تئاترهای غیر تجاری در پاره ای از کشورهای اروپا آشنایی دارند. در کشورهای اروپایی کنار فعالیت های کاسبکارانه و یا به اصطلاح هنری زیاد، سلاطین دو سده گذشته و مسئولین و مقامات بلند پایه فرهنگی، اقدام به ایجاد یکی دو تئاتر صرفا هنری کرده اند. در پاریس کمدی فرانسه، سارا برنارد و ادئون در مسکو تئاتر بزرگ (بالشوی) و تئاتر کوچک(مالی) پیش از انقلاب بالشویک ها، تئاتر راینهارت و برشت در برلن اواخر سده 19، تئاتر بورگ حدود دو قرن پیش در وین و تئاترهای صرفا هنری و فرهنگی در دیگر کشورها.

به ندرت اتفاق افتاده است که امکان پرداخت و یا جمع آوری سرمایه های لازم جهت چنین تئاترهای فرهنگی هنری با افرادی شایق و دارای شیوه و سلیقه خاص هنری باشد. ایجاد تئاتر هنری مسکو، توسط استانیس لافسکی و دانچنکو به سال 198 بارزترین و موفقیت آمیزترین نمونه چنین خواست استثنایی در بخش خصوصی جهان بوده است.

در ایران نیز به طور اتفاقی نوجوانی از هفده سالگی با برخورداری از سلامتی کامل و حفظ آن در دنیای پر آشوب قرن بیستم، سده فوق استعمار، خون، اتم و ماهواره پیدا شد که تصادفا به هنگام ، ودیعه تلاش ها و تجربه های گذشتگان را از نصرها، مستوفی ها، خان ملک ها، نامدارها ، حالتی ها، گرمسیری ها، نوشین ها و خیرخواه ها کسب کرده با ریز و درشت فعالان با استعداد و بی استعداد، به راه و بی راه، چپ و راست، با هنر و بی هنر، فرصت طلب و خدمتگذار، مال اندوز و فداکار و ... محشور شده است.

 

به هر صورت تئاتر آناهیتا زودتر از آنچه تصور می شد، با همکاری پنجاه نفر هنرجو، دو کارگردان و سرکارگردان، غروب روز 25 اسفند ماه سال 1337 در میان بهت و تعجب متعصبین چپ و سوءظن شدید مقامات امنیتی، تعجب و سوظنی که در طول حیات آناهیتا همواره ادامه داشت، افتتاح شد.

با گشایش آناهیتا، دوره جدید تئاتر نوع نوین در ایران منطبق بر اصول پیشروترین تئاترهای زمان، به شرح صفحاتی از برنامه چهار رنگ بیست و هشت صفحه ای که نه تنها در ایران، بلکه در جهان تئاتر حرفه ای کم سابقه بود و همت جوانانی که تا آن تاریخ در هنر نام و شهرتی نداشتند، و براساس سیستم استانیس لافسکی ، دانشی که تنها راهگشای هنرهای نمایش ایران به سطوح جهانی بود، رخ برگشود.

در ابتدای کار این تئاتر نمایش اتللو تراژدی در 5 پرده و به کارگردانی مصطفی اسکویی به صحنه رفت.اجرای نمایشی کلاسیک که همزمان کلیه کارهای انتظاماتی و مسئولیت فنی و اداری را نیز برعهده 50 نفر بود، جو مسحور کننده و بی سابقه ای در محیط تئاتر حاکم بود. اهمیت هنری و فنی موضوع،برای اهل هنر زمانی بیشتر می شود که بدانند این مهم در فضایی بسته و محدود به اصطلاح صحنه ای بدون جیب به عمق هشت متر و پهنایی برابر با عرض تالار، برگزار می شد.

همه چیز نمایش از دید تماشاگر جاذب و غافلگیر کننده، عجیب و عالی اما طبیعی و سهل بود. نقطه فینال نمایش سکوت مسحورکننده حاکم بر همه جا، بر تالار، صحنه، پشت صحنه و راهروها توامان چه می خواهد بشود؟هیچکس تصور نمی کرد شب از نیمه گذشته است. نمایش با وجود تعویض زنجیره ای دکورها، منطبق با موسیقی متن، دیرتر از آنچه می بایست پایان یافت.با این وجود کسی حاضر نبود تالار و صحنه را ترک کند.  تماشاچیان با کف زدن های پرشور انگار اعلام می کردند، مرگ بر دیکتاتوری، دست از سر هنرمندان بردارید. با آتش زدن تئاترها، حبس و تبعید و خفقان و خرابکاری ، هنر راستین نه تنها نابود نخواهد شد، بلکه سر در زیر خاک، رشدی بارورتر خواهد داشت.

 

روزنامه کیهان در سومین شب اجرا آخرین روز سال، درباره این رویداد هنری چنین نوشت: 

«هنر تئاتر ایران تشنه بود. عطش داشت، عطشی حاد و مزمن. هنر تئاتر ایران به ابتذال کشیده شده بود. هنر تئاتر ایران در جستجوی تکیه گاه استوار و محکمی بود و این تکیه گاه پس از مدتها انتظار پدیدار شد و تئاتر آناهیتا گشایش یافت آنهم با نمایشنامه سنگین اتللو.. اتللو تاکنون در تهران به طور کامل بروی صحنه نیامده بود و چندین بار که خلاصه از آن را نمایش دادند و یا در رادیو اجرا کردند، چندان چنگی به دل نمی زد و تنها تئاتر آناهیتا بود که توانست نمایشنامه اتللو را آنچنان که در همه تئاترهای بزرگ جهان نمایش می دهند، بروی صحنه بیاورد و این گام بزرگ و دشوار را بردارد.»

نیروی هنر حصار مرزهای اندیشه ها و باورها را واژگان ساخته بود. چند ماه پیش از تأسیس تماشاخانه، مردم از تشکلی شامل استودیوی بازیگری تئاتر و سازمان انتشاراتی و نیز باشگاه هنری آناهیتا آگاهی یافتند و شاهد بودند که به محض اعلام نام نویسی برای شرکت در کلاس بازیگری، داوطلبان کلاس های مستشاران آمریکایی، هنرهای زیبا و هنرستان هنرپیشگی تهران، کلاس ها را ترک کردند. آنان همچنین می دیدند که اعضای دو گروه آماتور پایتخت: اسکار و هنر ، برای پیوستن به کلاس، گروه های خود را منحل کردند.

*درباره اسکویی

اسکویی با افتتاح تئاتر آناهیتا و به روی صحنه آوردن اتللو صرف نظر از ایرادات و انتقاداتی که به بنکات مختلف کار او وارد است، تحولی در تئاتر ایران بوجود آورده است. تئاتر ایران مدت ها بود که احتیاج به یک چنین تحولی داشت و اسکوئی این احتیاج را برآورد و راه تئاتر آینده را نشان داد. تئاتر ایران مدت ها بود که درجا می زد البته عده ای معتقدند که نه تنها در جا زده بلکه به عقب هم رفته است.

شاید اینطور بتوان گفت که در هیچ یک از کشورها تئاتر چنین تأثیر سریعی را که آناهیتا در تئاتر ایران پدید آورد، به یاد ندارد. کشوری که گذشته از تحریم های صحیح یا ناصحیح هزار و چهارصد ساله خلفا، درباریان ، مالکان و بی توجهی معاریف ادب به جایی رسید که طبقه حاکم آن را کاری پست و تحمل ناپذیر خواند و کار افراط در این راه به جایی رسید که شاه سلطان حسین به سال 1115 قمری برای مجریان فرمان کیفر صادر کرد هر کس که به نمایش های خوشحال کننده مبادرت ورزد باید به سختی کیفر ببیند.

آناهیتا در شرایطی کار خود را آغاز کرد که همه صاحبان با بهره از وجدان هنری یک صدا، هنر تئاتر را منحط خوانده بودند و با چشمانی اشکبار صحنه ها را ترک کرده بودند.

محمدرضا شاه در دیداری از نخستین نمایش گروه جوان و آماتور که محلل و مرده خور صادق هدایت را روی صحنه برده بودند، با اغتنام از فرصت خطاب به نقش پیشگان، عاجزانه از آنان خواست که همچنان در سرگرم کردن مردم کوشا باشند. مشکل دیگر در همه ادوار گذشته تئاتر ایران دستیابی به نمایشنامه قابل استفاده بود. لیکن اکنون به دلیل آشنایی رهبر تئاتر آناهیتا با ادبیات نمایشی جهان و عرضه نمایشنامه هایی در خور و ممکن، آن هم برای نخستین بار که حتی الامکان پاسخگویی انتظارات جاامعه و رعایت مصالح اداره بررسی بودند ، دیگر اشکالی فراراه آناهیتا وجود نداشت.

دیگر نمایش هایی که بر این صحنه به اجرا رفت شامل «هیاهویی بسیار از هیچ» به کارگردانی مصطفی اسکویی، «خانه عروسک» به کارگردانی مهین طالقانی، «طبقه ششم» از مصطفی اسکویی و ... بود. انحطاط هنرها، به خصوص هنرهای نمایشی و بی رنگی حنای اساتید آمریکایی بر زلف تئاتر کشور، آن چنان پهلبد را در خواب عمیق فرو برده بود که فقط کوس پرطنین پنجمین برنامه آناهیتا (تراموایی به نام هوس) او را به خود آورد.

در شرایطی که هیچ کس پای قول و قرار خود نبود و هیچ تئاتر و تماشاخانه ای پاس وقت و کار دیگران را نمی داشت، تعیین ساعت آغاز نمایش  8 و پنج دقیقه ، حاکی از احترام عمیق به وقت و زندگی مردم بود. کلمات هشت و پنج دقیقه در آفیش ها و آگهی ها، تکان دهنده و سازمانده وجدان های زنگ گرفته و مسئولیت های فراموش شده در افراد بود. تماشاگران بسیار آسان و سریع تسلیم سازماندهی منظم و وقت شناسی آناهیتا شدند.

 *شرایط تئاتر در دوره پهلوی

دولت ها در آن دوره نه تنها به فعالیت هنری، به ویژه نمایشی کمک نمی کردند بلکه نمایش مشمول پرداخت مالیات ها و عوارض سنگین بود و شهرداری ها تا زمان تأسیس آناهیتا در سراسر کشور جز نواحی جنوبی از 20 تا 50 درصد از فروش خالص را ، شب به شب پای گیشه مطالبه می کردند. آیا سیاست وضع چنین عوارض سنگینی در شهرهایی که اصولا تئاتر وجود نداشت، به مثابه خفه کردن هر گونه فکر نمایشی در جنین نبود؟

آناهیتا در سفرهای نمایشی با روشی مخصوص یعنی دعوت از مقام های بلند پای سازمان های مسئول دریافت عوارض و مالیات همچنین فرمانداران و استانداران از آنان می خواست که پس از بازگشت به خانه ها، به اتفاق اعضا خانواده آن چه را تماشا کرده اند به شور بگذارند و اگر همگی نیازی فرهنگی به دیدار چنین نمایش هایی دارند، با ابطال عوارض و مالیات، آناهیتا را در خدمات فرهنگی آتی تشویق کنند.

 

تمهید روش آناهیتا از لحاظ بخشودگی مالیاتی در تهران چنان موثر واقع شد که وزارت دارایی علاوه بر این بخشودگی تئاتر را مشمول پنجاه هزار ریال کمک ماهانه قرار داد. هنگامی که پهلبد در جریان پرداخت این کمک از سوی هنرهای زیبا قرار گرفت، کوشید تا آناهیتا در ابواب جمعی سازمان وی قرار بگیرد. لیکن چون بدین مقصود دست نیافت، موضوع وابستگی را پیشنهاد کرد.

مقرر شد که تئاتر آناهیتا به نام وابسته به سازمان در برابر اجرای منظم برنامه های خود ماهانه مبلغ مذکور را دریافت کند. نتیجه و مفهوم واقعی قرار این بود که گروه آناهیتا در برابر تقدیم نمایشنامه، بازیگران، کارگردان، دکور، لباس، گریمور، وسایل و کرایه حمل و نقل اثاث نمایش های بزرگ ، جمعا همان مبلغ کمکی دارایی را از طریق سازمان هنرهای زیبای کشور دریافت دارد و لاغیر ، زیرا پدر تاجدار و اهل بیت نیز با تماشای تلویزیون، هنرمندان آناهیتا را مشمول عنایات تفقد آمیز خواهند فرمود.

پخش نمایش های تلویزیونی، نه تنها بر شمار دوستداران تئاتر آناهیتا در تهران افزود بلکه دلبستگان تئاتر شهرستان ها را نیز به پایتخت کشاند و موسسات متمرکزی چون شرکت ملی نفت ایران را بر آن داشت که با تقبل هزینه های بسیار از گروه چهل نفره آناهیتا دعوت کند تا نمایش هایی مشخص شده را در مناطق جنوب به صحنه بکشند.

منابع: روزنامه کیهان بهار 1343، ایرج پورباقر

مجله پست تهران سینمایی، سال دوم. شماره های 81 و 82 سال 1388، بیژن مفید

مجله خواندنی ها، شماره 83. تهران

کتاب سیری در تاریخ تئاتر ایران. دکتر مصطفی اسکویی

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول